بولاق : چشمه آبي كه بطور طبيعي از كوه و تپه خارج ميشود بولاق گويند.
چاي : رودخانه به رودخانه محلي و دائمي پر آب چاي گويند. مثل ارس
گؤل : استخر در روستاهائيكه آب كمياب بوده كفايت اراضي روستاها را نميكند آب چشمهها را دراستخر ذخيره نموده سپس بين كشاورزان تقسيم مينمايند.
قويي : چاه ـ در روستاهاي كم آب با كندن چاه به آبهاي زيرزميني دسترسي پيدا ميكنند
وَريان : در مسير آب نهر روستاها و مناطق شهري هر باغدار و كشاورز مؤظف است جلو آنرا باانباشته كردن گل ولاي توأم با چمن و سنگ بگيرد كه اين خاكريز را وريان گويند.
قَنُو : قنات و كانال: مجري آب و كانال مسير آب را گويند.
كَهريز : قنات و كاريز: آب چندين حلقه چاه را در كوهستان از زيرزمين بهم ارتباط داده و آنها رابوسيله يك رشته مجزا به سطح زمين منتقل ميسازند و آب در مظهر قنات در سطح افقي جاري ميشود.
گؤزه : مظهر چشمه را گؤزه گويند. به سرچشمه و ابتداي منبع آب زيرزميني نيز گويند.
آرخ : جوي، مجري آب وكانال خاكي در بستر جويبار و نهر را گويند.نظرات شما عزیزان: